جدول جو
جدول جو

معنی پوشیده دل - جستجوی لغت در جدول جو

پوشیده دل
(دَ / دِ دِ)
کوردل:
کسانی که پوشیده چشم و دلند
همانا کزین توتیا غافلند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پوشیده دل
کور دل
تصویری از پوشیده دل
تصویر پوشیده دل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوشیده حال
تصویر پوشیده حال
کسی که حالش پوشیده و پنهان است و کسی بر احوالش آگاه نیست
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ دَ)
دلق بتن کرده. صوفی، مجازاً ظاهرساز. متظاهر. ریاکار:
عزیزان پوشیده از چشم خلق
نه زنارداران پوشیده دلق.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِدِ)
شیدا. عاشق. آشفته احوال:
چو از بیطاقتی شوریده دل شد
از آن گستاخ رویی ها خجل شد.
نظامی.
شوریده دلی چنین هوایی
تن درندهد به کدخدایی.
نظامی.
مگس پیش شوریده دل پر نزد
که او چون مگس دست بر سر نزد.
سعدی.
هرکه را کنج اختیار آمد تو دست از وی بشوی
کآنچنان شوریده دل پایش به گنجی در فروست.
سعدی.
شوریده دلانیم نه هشیار و نه مست
سرگشته و پای بسته و باده بدست.
اوحدی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
که احوال او مخفی است. که احوالش آشکارا نیست. نهان. مخفی. ناپیدا
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ رُ)
روی پوشیده. محجوب. نقابدار. پوشیده روی، دختر. زن. پردگی:
سه پوشیده رخ با سه دیهیم جوی
سزا را سزاوار بی گفت و گوی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(وَ)
ملبس شدن. بتن کرده شدن. تغطی. تغشی. تستر. استتار. انتقاب. فرا گرفته شدن چیزی بچیزی. انخساف. انغمام. (تاج المصادر). اکتنان. (تاج المصادر) (منتهی الارب). تکنین. تطمس. انطماس. لیه. التطاط، پوشیده شدن زن. (منتهی الارب). تلبس، لوذ، لواذ، لیاذ، پوشیده شدن بچیزی. تکفر، پوشیده شدن در سلاح. (تاج المصادر). تدجیج، پوشیده شدن بسلاح. (از منتهی الارب) ، مخفی شدن. پنهان ماندن. پنهان شدن. بوص. (منتهی الارب). اکتنان. (منتهی الارب) (تاج المصادر). استبطان. اشکال. (تاج المصادر). اشتباه. ادحال. دسوه. ضرء. انطماس. کمون. (منتهی الارب). انکتام. (تاج المصادر). سرق. (منتهی الارب). استبهام. ودس. (تاج المصادر) (منتهی الارب). تواری. (منتهی الارب). التباس. تکمی. (تاج المصادر) (منتهی الارب) : چنانکه دمادم قاصدان میرسیدند و مزد ایشان میدادند تا کار فرو نماند و چیزی پوشیده نشود. (تاریخ بیهقی ص 366). انطلاس، پوشیده شدن کار. (منتهی الارب). اشتباه، پوشیده شدن کار. عمامه، پوشیده شدن خبر. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پوشیده دلق
تصویر پوشیده دلق
دلق بتن کرده صوفی، ظاهر ساز متظاهر ریا کار
فرهنگ لغت هوشیار
ملبس شدنتکفرپوشیده شدن در لباس، مخفی شدنپنهان ماندن نهان گشتن: چنانکه دما دم قاصدان میرسیدند و مزد ایشان میدادن تا کار فرو نماند و چیزی پوشیده نشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوشیده رخ
تصویر پوشیده رخ
روی پوشیده محجوب نقابدار، دختر زن پردگی
فرهنگ لغت هوشیار
پوشیده کار آنکه احوال او مخفی استظنکه احوالش آشکارا نیست نهان مخفی
فرهنگ لغت هوشیار
حجابدار، متحجب، نقابدار
متضاد: بی حجاب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
مغطاة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
Encrusted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
encrusté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
kaplanmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
покрытый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
verkrustet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
покритий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
ڈھانپے ہوئے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
আবৃত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
iliyofunikwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
覆盖的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
recoberto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
被覆された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
מכוסה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
आवृत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
tertutup
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
ปกคลุม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
bedekt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
pokryty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
recubierto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
ricoperto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پوشیده شده
تصویر پوشیده شده
덮인
دیکشنری فارسی به کره ای